تمام راههاي منتهي به تو بن بست است...اين را بهتر از هميشه و بيشتر از قبل فهميده ام
اما نميدانم چرا دلم لجبازي مي كند!؟
فهميده ام كه هرچقدر بيشتر تلاش كنم كمتر موفق مي شوم
بذارمت كنار؛
راستش دلم ميخواست تمام دنيا را بدهم اما يك بار تو را ببينم و اين بار با كلماتي كه مي شود راحت تر فهميد بگويم عاشقت هستم.... دلم ميخواست تمام جمعه هاي تابستان داغ را با تو پناه ببرم به رودخانه نيمه جان دربند....ولي تو باشي و دلم خنك شود از اين همه داغ ....
دلم ميخواهد باز هم از تجريش تا وليعصر را روي جدولهاي كنار خيابان راه بروم و حرصت را در بياورم و باز خنده عابران جرقه حسادت را در دلت روشن كند و من هي بلندتر بخندم....يادم كه نمي رود......!
"لعنت به تهران بدون تو"
درد هم كم آورده...
ليلا مدني
چك نويس ...برچسب : نویسنده : butterfliesa بازدید : 57